صافی کف پا
صافی کف پا و پای چرخیده به خارج
تعریف: به کاهش ارتفاع قوس طولی داخلی، صافی کف پا میگویند. براساس شدت و ضعف تغییر شکل، میزان کاهش ارتفاع قوس طولی داخلی متفاوت است. قبل از پرداختن به صافی کف پا، باید انواع قوس های موجود در پا و نقش آن ها را بررسی کنیم.
به طور کلی در کف پا، سه نقطه وجود دارد که نقاط اصلی تحمل کننده وزن هستند. آن ها عبارتند از:
1. زیر استخوان پاشنه
2. زیر انتهای تحتانی اولین استخوان کف پایی
3. زیر انتهایی تحتانی پنجمین استخوان کف پایی
حال اگر این سه نقطه را به هم وصل کنیم، مثلثی حاصل میشود که اضلاع آن در واقع همان قوس های پا هستند.
استخوان های مچ پا و استخوان های کف پا ( که یکنواخت و یکسان نیستند و همه در یک سطح روی زمین قرار ندارند) همراه با رباط هایی که در این قسمت قرار گرفته اند و استخوان ها را در ارتباط با یکدیگر نگه داشته اند، دو قوس در پا ایجاد میکنند:
1. قوس طولی از قدام به خلف
2. قوس عرضی از داخل به خارج
قوس طولی از قدام تا خلف گسترده است. در قسمت قدامی سر استخوان های کف پای و در خلف آن، استخوان پاشنه قرار دارد. قوس طولی، هم در قسمت خارج و هم درقسمت داخل وجود دارد اما ارتفاع آن در قسمت داخل بیشتر است و چون در صافی کف پا با قوس طولی سروکار دارد، بیشتر روی آن تاکید میشود.
عوامل ثابت دهنده قوس طولی
الف. عوامل استخوانی مخصوصا شکل مفصل قاپی- ناوی
ب. رباط های حمایت کننده
ج. نیام کف پایی
د. عضلات: عضلات اینترینسیک به طور مستقیم و عضلات اکسترینسیک به طور غیر مستقیم موجب ثبات قوس طولی میشوند
عواملی که منجر به افزایش ارتفاع قوس طولی داخلی میشوند:
1. پیچش درشت نی به سمت خارج
2. نزدیک شدن قسمت جلو پا به خط وسط
3. چرخش پاشنه به داخل
4. باز شدن انگشتان پا
5. خم شدن انگشتان پا
عواملی که منجر به کاهش ارتفاع قوس طولی داخلی میشوند
1. پیچش درشت نی به سمت داخل
2. دور شدن جلو پا از خط وسط
اهمیت قوس های پا در پخش و توزیع فشارها و تغییر شکل مکانیکی قوس های کف پایی عبارتند از: وزن بدن که به وسیله اندام تحتانی به پاها منتقل میشود، توسط بخش های مختلف پا تحمل میشود. نیروهای وارده بر پا به سه جهت تقسیم میشود و این تقسیم نیرو، در جهت حمایت بیشتر میشود.
الف. به سمت قدام و داخل، از طریق گردن استخوان قاپ و پشتیبانی قدامی قوس داخلی
ب. به سمت قدام و خارج، از طریق سر استخوان قاب، مفصل تحت قاپی، تنه استخوان پاشنه و پشتیبانی قدامی قوس خارجی
پ. به سمت خلف، از طریق تنه استخوان قاب، مفصل تحت قاپی و تنه استخوان پاشنه، به عبارت دیگر، از طریق پشتیبانی مشترک از بخش خلفی توسط قوس های داخلی و خارجی. برای مثال: اگر شش کیلوگرم نیرو بر مفصل مچ پا وارد آید به شرح زیر تحمل میشود:
1. یک کیلوگرم توسط بخش قدامی خارجی:
2. دو کیلوگرم توسط بخش قدامی داخلی
3. سه کیلوگرم توسط توسط بخش خلفی
وقتی بدن در یک وضعیت صاف قرار میگیرد، در حالی که پاها مستقیم هستند، پاشنه پا در حدود نیمی از وزن بدن نیرو را تحمل میکند
قوس داخلی
توبرکول های خلفی استخوان پاشنه در حالت طبیعی و خنثی، در حدود 7 تا 10 میلیمتر بالای سطح زمین هستند و 5/1 میلیمتر پایین می آیند. قسمت ساستنتاکولوم تالی از استخوان پاشنه هم تا 4 میلیمتر پایین می آید. استخوان قاپ روی استخوان پاشنه عقب میرود و استخوان ناوی در حالی که به زمین نزدیک میشود، روی استخوان قاپ قرار میگیرد. مفاصل میخی- ناوی و میخی-کف پایی به سمت پایین، حالت باز شدگی پیدا میکنند و زاویه بین استخوان کف پایی و زمین کاهش می یابد. پاشنه به عقب میرود و استخوان های سزاموئید تا حدی به طرف قدام میچرخد.
قوس خارجی
مشابه جابجایی های عمودی استخوان پاشنه، استخوان مکعبی تا 4 میلیمتر پایین می آید. توبرکول خارجی پنجمین استخوان کف پایی نیز تا 5/3 میلیمتر پایین می آید و مفاصل بین استخوان و پاشنه با استخوان مکعبی و استخوان پاشنه با استخوان های کف پایی به سمت پایین باز میشوند و پاشنه به عقب میرود. سر پنجمین استخوان کف پایی تا حدی به سمت جلو حرکت میکند.
قوس قدامی
در هنگام تحمل وزن، این قوس پهن میشود و در هر طرف از دومین استخوان کف پایی، فاصله ها تغییر میکند، برای مثال، فاصله بین اولین و دومین استخوان کف پایی تا 5 میلیمتر، فاصله بین دومین و سومین استخوان کف پایی تا 2 میلیمتر، فاصله بین سومین و چهارمین استخوان کف پایی تا 4 میلیمتر و فاصله بین چهارمین و پنجمین استخوان کف پایی تا 5/1 میلیمتر افزایش می یابد. لذا قسمت جلو پا تا 5/12 میلیمتر پهن میشود.
این در حالی است که این دو قوس عرضی تا زاویه به سمت خارج چرخش می یابد. این امر به میزان پهن شدن قوس داخلی بستگی دارد. بنابراین نسبی است. سر استخوان قاپ به اندازه 2 الی 6 میلیمتر جا به جا میشود. این امر منجر به چرخش پا در مفصل بین استخوان های مچ پایی عرضی و همین طور محور قسمت خلفی پا به سمت داخل جا به جا میشود. این در حالی است که قسمت جلو پا به سمت خارج حرکت میکند. لذا با استخوان ران زاویه Y ایجاد میکند. قسمت خلفی پا تمایل دارد که به خط وسط نزدیک شود و همچنین به داخل بچرخد و تا حدی باز شود. این در حالی است که قسمت جلو پا، یک حرکت متناسب با آن را (یعنی فلکسیون، ابداکسیون، سوپیناسیون) تحمل میکند. این پدیده در تغییر شکل پای چرخیده به خارج دیده میشود.